×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

dokhmal pesmala

pesareeeeeeeeee......

سلااام دخملای گل امروز میخوام یه داستان براتون تعریف کنم . خیلی دوست دارم نظرتونو راجعه به این داستان بدونم .شما خودتون فکر کنید و ببینید واقعا مقصر اصلی کیه؟ و تو نظرات مطرح کنید. خیلی ممنــــــــــونـــــم
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدا هیچکس نبود یه پسرو دختره بودن که تو یه خیابوون زندگی میکردن یه روز پسره میره پیش دختره گیر میده که بیا با من دوست شو . دختره باهاش دوست نمیشه.پسره دوباره میاد کنه میشه دختره بازم دوست نمیشه .دوباره میاد شاخ میشهبازم دختره دوست نمیشه پسره هزارجوور منت میکشه .گل می خره . کادو میخره تا اینکه دختره دلش میسوزه باهاش دوست میشه.پسره هر روز که می گذشت بیشتر برای دختره کادو می خریدهبراش ایمیلای عاشقونه میفرستاده تا اینکه یه روز دوست پسره به اینا حسودی میکنه میره به پسره میگه رفیقت با من لاو ترکونده . پسره هم با حماقت تمام این حرف دوستشو باور میکنه . میره پیش دختره میگه ابروتو میبرم . دختره هر چی میگه بابا من کاری نکردم پسره قبول نمی کنه تا اینکه پسره ی بد کار خودشو میکنه و شماره ی دختررو پخش میکنه تو مدرسشون .طفلکی دختره از همه جا بی خبر بوده تا اینکه هی مزاحمش میشدن هی زنگ میزدن به موبایلش تیکه می انداختن .اذیت میکردن و پسره میادو خودش به دختره میگه اینم اون آبرو ریزی که بهت گفتم و نمیدونسته که دختره ازش عاقل تره . دختره میره شمارشو عوض میکنه و الانم شمارشو به هیچ پسری نمیده و پسره تازه الان بعد از ۱ سال فهمیده دوستش بهش دروغ گفته که بین این دو تا رو بهم بزنه. الان پسره  دوباره میخواد با دختره دوست شه اما دختره قبول نمیکنه .چون دختره میدونه کسی که یه بار نامردی کرده و حرف دوست دروغ گوشوبه حرف اون ترجیح داده پسر خوبی نیست و در گردباد بی وفای غرق شده. حالا هم پسره داره میسوزه و مخش آبپز شدهچون هم با دوستش دعوا کرده و هم دوست دخترش باهاش قهر کرده. هردوشونو از دست داد به خاطر حماقت خودش .
جمعه 3 دی 1389 - 2:29:52 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://www.dastan.gegli.com.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 8 دی 1389   5:51:52 PM

salam tina jan azat sepasgozaram